English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (261 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
warrantable U دارای ارزش برای شهادت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
neoclassical theory of value U تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
threepenny U دارای ارزش سه پنی
fivepenny U دارای ارزش پنج پنس
avail U بدرد خوردن دارای ارزش بودن
voir dire U سوالاتی که پیش از پرس ازمایی اصلی از شاهد میشود و هدف از ان احرازصلاحیتش برای ادای شهادت است
valorize U ارزش قائل شدن برای
it is not worth my while U نمیارزد برای من ارزش ندارد
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
outrigged U دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
book value U ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem U به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends U با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological U وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value U بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carrying U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried U با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
vitrescent U اماده برای تبدیل به شیشه دارای خاصیت شیشهای
abler U پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
willowware U بشقاب دارای نقاشی بید وغیره برای تزئین اطاق
able U پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
convoys U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy U کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
ablest U پسوندی برای ساختن صفت به معنی دارای قدرت شایسته
waste gate U مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
currency devaluation U کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
club propeller U ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
internal wrenching bolt U پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
opalite U ترکیبی که دارای رنگهای مختلف بوده و برای براق کردن نمای اجری بکار میرود
jukebox U جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukeboxes U جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
testimony U شهادت
martyrdom U شهادت
evidence U شهادت
certification U شهادت
testis U شهادت
oral evidence U شهادت
martyry U شهادت
attestation U شهادت
witnesses U شهادت
witnessed U شهادت
witness U شهادت
testimonial U شهادت
testimonials U شهادت
testimonies U شهادت
hearsay evidence U شهادت بر شهادت
witnessing U شهادت
witnessed U شهادت دادن
evidence U شهادت دادن
attest U شهادت دادن
bear witness U شهادت دادن
affirming U شهادت دادن
certificates U شهادت نامه
affirmed U شهادت دادن
affirm U شهادت دادن
witness U شهادت دادن
forefingers U انگشت شهادت
the first or index finger U انگشت شهادت
affidavit شهادت نامه
oral evidence U شهادت شفاهی
attested U شهادت دادن
attesting U شهادت دادن
call to witness U به شهادت طلبیدن
attests U شهادت دادن
certificate U شهادت نامه
deponont U شهادت دهنده
forefinger U انگشت شهادت
passionary U شهادت نامه
voucher U شهادت دادن
testable U شهادت پذیر
witnessing U شهادت دادن
bear testimony U شهادت دادن
parol evidence U شهادت شفاهی
martyrs U به شهادت رساندن
martyr U به شهادت رساندن
perpetuting testtimony U حفظ شهادت
acknowledgment U شهادت نامه
hearsay evidence U شهادت سماعی
to bear testimony U شهادت دادن
perjury U شهادت کذب
giving evidence U اداء شهادت
affirms U شهادت دادن
witnesses U شهادت دادن
false testimony U شهادت کذب
vouchers U شهادت دادن
array U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
arrays U ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
perjures U شهادت دروغ دادن
to bear witness to U شهادت دادن نسبت به
affidavy U شهادت نامه استشهاد
affidavits U شهادت نامه استشهاد
perjure U شهادت دروغ دادن
perjuring U شهادت دروغ دادن
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
telegenic U دارای استعداد شرکت دربرنامههای تلویزیونی مناسب برای برنامه تلویزیونی
haustellate U دارای الت مکنده مربوط به حشرات مکنده مساعد برای مکیدن
rah rah U دارای روحیه دانشجویی شعار دهنده برای دانشکده هورا هورا گفتن
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
testifying U شهادت دادن تصدیق کردن
witnessed U گواه شاهد شهادت دادن
testify U شهادت دادن تصدیق کردن
witnesses U گواه شاهد شهادت دادن
testifies U شهادت دادن تصدیق کردن
witnessing U گواه شاهد شهادت دادن
testate U وصیت کردن شهادت دادن
Two witnesses should testify. U دو شاهد باید شهادت بدهند
testified U شهادت دادن تصدیق کردن
witness U گواه شاهد شهادت دادن
tested U شهادت گواهی بازرسی کردن
tests U شهادت گواهی بازرسی کردن
test U شهادت گواهی بازرسی کردن
deep stall U وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
acrylic lacquer لاک های اکریلیک که دارای حلال های بسیار فرار بوده و برای پرداخت سطح هواپیما بکار میرود
witness stand U محلی که شاهد درانجا ایستاده و شهادت میدهد
edge card U یک تخته مدار که دارای قطعات باریک اتصال در طول یک لبه بوده و برای متصل شدن بارابط لبه طراحی شده است
certify U صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certifies U صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certifying U صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
isobars U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare U دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
cementitious U دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled U دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
an fitting U رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
at U قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
ringent U دارای دهن باز دارای لبان برگشته
galleried U دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
low tension U دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile U دارای نیروی مردی دارای رجولیت
acinaseous U دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind U دارای چشم تار دارای دید کم
closed cycle reactor system U در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
perjurer U کسی که سوگند دروغ می خورد یا شهادت دروغ میدهد
vat dyeing U رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
idiomorphic U دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
court rug U فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
worthiness U ارزش
values U ارزش
trivalency U سه ارزش
worth U با ارزش
worth U ارزش
no par U بی ارزش
trivalence U سه ارزش
brummagem U بی ارزش
brummagem U کم ارزش
punk U بی ارزش
punks U بی ارزش
rubbish U بی ارزش
low level U کم ارزش
small change U کم ارزش
fustian U بی ارزش
avail U ارزش
rewarding U پر ارزش
low grade U کم ارزش
naught U بی ارزش
value U ارزش
raffish U بی ارزش
cost U ارزش
market value U ارزش
valueless U بی ارزش
prices U ارزش
treasure U با ارزش
picayubnish U بی ارزش
good for nothing U بی ارزش
price U ارزش
regardant U با ارزش
big ticket U با ارزش
shotten U بی ارزش
worm eaten U بی ارزش
valuing U ارزش
worthless U بی ارزش
picayune U بی ارزش
junky U بی ارزش
unvalued U بی ارزش
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
isotropic solutions U دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped U دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
value for money U ارزش پول
auxiliary value U ارزش کومکی
value in use U ارزش استفاده
rubbish U چیزپست و بی ارزش
average value U ارزش میانگین
expected value U ارزش منتظره
value as security U ارزش تضمین
downgrade U کم ارزش کردن
value in exchange U ارزش مبادله
valorization U تعیین ارزش
value date U تاریخ ارزش
indexation U ارزش ترازی
exchange value U ارزش مبادلهای
value in use U ارزش استعمال
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1براى خودت ارزش قائل باش
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com